ماهیت بازاریابی محتوایی و نقش آن در جذب مخاطب

content-marketing
استراتژی بازاریابی و فروش مقالات

ماهیت بازاریابی محتوایی و نقش آن در جذب مخاطب

تبلیغات یکی از متداول­‌ترین ابزارهایی است که شرکت­‌ها برای هدایت ارتباطات تشویق­‌کننده خود به‌­سوی خریداران و جوامع هدف، از آن استفاده می­‌کنند. تبلیغات هرگونه ارائه و ترویج غیرشخصی ایده، کالا یا خدمات توسط یک تبلیغ­‌کننده است که انجام آن مستلزم پرداخت هزینه می‌باشد. تبلیغ به‌­معنای رساندن پیام، شناساندن امری به دیگران، یا امری را خوب یا بد وانمود کردن است و مشتمل بر پیام‌­های دیداری و گفتاری است که برای ترویج عقیده یا محصولی از طرف یک منبع به‌­وسیله کانال­‌های تبلیغی به گروه­‌های ویژه‌ یا به کل جامعه منتقل و بابت آن پول پرداخت می­‌شود.

مطالعه بیشتر: تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟

منظور از بازاریابی محتوایی چیست؟

بازاریابی محتوایی

بازاریابی محتوایی عبارت است از ارائه اطلاعات به تمام مخاطبان در تمام مکان­‌هایی که در جستجوی آن هستند. این بازاریابی ترکیب اثربخشی از محتوای خلق‌شده، هدایت‌شده و جمع­‌بندی شده است که رسانه را به تملک خود درمی‌آورد و یک فرآیند بازاریابی به­‌منظور جذب و نگه‌داشت مشتریان از طریق خلق و هدایت مداوم محتوا برای مشتریان است تا رفتار مصرف‌­کنندگان را تغییر داده یا تحت تأثیر قرار دهد.

بازاریابی محتوایی فرآیند توسعه و به اشتراک­‌گذاری اطلاعات مرتبط، ارزشمند و جذاب با مشتریان به­‌منظور جذب مشتریان جدید و یا توسعه کسب‌­و­کار به‌واسطه مشتریان فعلی است. اساساً، این نوع بازاریابی هنر برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و احتمالی، بدون فروش است. نوعی بازاریابی پیوسته و مداوم است. به‌جای آن­که محصولات و خدمات بالا و پایین شود، اطلاعاتی که سطح آگاهی مشتریان را بالا می‌­برد و احتمالاً موجب ترغیب آن‌ها به ایجاد یک ارتباط عاطفی می­‌شود، تولید خواهد شد. ماهیت و اساس این استراتژی بر این باور استوار است که اگر سازمانی، به­‌عنوان کسب‌وکار، اطلاعات مستمر و ارزشمند برای خریداران تولید کند، آن‌ها در نهایت با دادوستد و وفاداری خود پاداش سازمان را خواهند داد.

مطالعه بیشتر: تحلیل رفتار مصرف‌کننده

همچنین یک استراتژی است که بر خلق تجربه‌­ای ارزشمند تمرکز دارد و شامل سودمند بودن افراد برای یکدیگر و به اشتراک­‌گذاری محتوای اطلاعات ارزشمندی است که جامعه را غنی می­‌کند و موجب قرارگیری سازمان در جایگاه رهبر صنعت می­‌شود. این محتواست که جذاب، قابل اشتراک­‌گذاری و از همه مهم­تر آگاهی­‌بخش برای مشتریان است تا به­‌تنهایی به اکتشاف بپردازند و خودشان به این نتیجه برسند که کدام محصول و یا خدمت برای آن‌ها مناسب است.

منظور از محتوا، محتوای جذاب و گیرایی است که آگاهی‌بخش، جذاب، یا مفرح و متحیرکننده است. تفاوت بازاریابی محتوایی با واژه محتوا صرفاً در این است که بازاریابی محتوایی باید با کسب­‌وکار مرتبط باشد و با هدف تشویق اقدامات سودآور مشتریان، به مشتریان آگاهی دهد و آن‌ها را جذب کند. محتوا ممکن است جذاب و آگاهی­بخش باشد، اما اگر موجب دستیابی به اهداف تجاری همچون؛ حفظ مشتریان یا گسترش پایگاه مشتریان نشود دیگر بازاریابی محتوایی نیست. محتوایی که تولید می‌­شود، باید به­‌طور مستقیم بر جذب و حفظ مشتریان تأثیرگذار باشد.

مطالعه بیشتر: ۷ روند تأثیرگذار بر استراتژی‌های بازاریابی در سال ۲۰۲۱ و پس‌ازآن

در تعریف تبلیغات، باید تبلیغات صنعتی را از تبلیغات بازار مصرف­‌کننده متمایز کرد. تبلیغات صنعتی تفاوت چشمگیری با  تبلیغات مصرف­‌کننده دارد. اولاً تبلیغات صنعتی در مقایسه با تبلیغات مصرف­‌کننده، نقش کوچکی در برقراری ارتباط با بازار هدف ایفا می­‌کند. ثانیاً تبلیغات صنعتی بر جذابیت‌­های منطقی و اطلاعاتی مانند محصول و دلایل خرید آن­ها تاکید می‌ورزد.  بازارها به دو دسته کلی تقسیم می‌­شوند:

الف) بازارهای مصرف­‌کننده، شامل افراد و خانوارهایى است که کالاها و خدمات را براى مصارف شخصى خریدارى مى‌کنند.

ب) بازارهای سازمانی که  به سه گروه بازار صنعتی، بازار دولتی و بازار واسطه تقسیم می­‌شوند.

  • بازار صنعتی: از همه افراد و سازمان­‌هایی تشکیل می‌­شود که کالا و خدمات را برای تولید کالا و خدمات دیگر خریداری می­‌کنند. بازار صنعتی متنوع­‌ترین و بزرگ‌ترین بازار سازمانی است.
  • بازار دولتی: از همه افراد و سازمان­‌های تشکیل می‌شود که کالا و خدمات را برای فروش مجدد یا اجاره به دیگران خریداری می­‌کنند.
  • بازار واسطه: شامل همه واحدهای دولتی اعم از فدرال، ایالتی و محلی که به‌­منظور انجام وظایف خدمات­‌اند.

برای شناخت بازارهای صنعتی، لازم است که آن را از جنبه­‌های متعدد و متفاوت با بازار کالاهای مصرفی، مورد بررسی قرار داد. در بازار صنعتی، هدف از خرید، تقویت خطوط تولید است، درحالی‌که در بازار مصرفی، هدف، برآورده ساختن نیازهای شخصی افراد است. بنابراین، می­‌توان انگیزه خرید را در بازار صنعتی، معقول و عقلایی و در بازار مصرفی تا حد زیادی مبتنی بر احساس تلقی کرد.

در مقایسه با بازار مصرفی، حجم سفارشات در بازار صنعتی اغلب بیشتر است. در این­‌گونه بازارها، یافتن بیش از ۲۰ شرکت برای یک فروشنده یا عرضه­‌کننده صنعتی کاری بسیار دشوار است. از طرف دیگر مشتریان صنعتی غالبا بر اساس نزدیکی به منابع طبیعی و تولیدی نزدیک به هم و از لحاظ جغرافیایی متمرکز هستند. به همین دلیل می­‌توان روابط نزدیک­تر و استوارتری را در طول زمان، بین عرضه‌کنندگان و مشتریان در این بازارها انتظار داشت.

در مقایسه با مشتریان کالاهای مصرفی، مشتریان صنعتی به خاطر پول و سرمایه بیشتری که صرف خرید کالاها می­‌کنند، از دانش، تخصص و آگاهی بیشتری نسبت به مشتریان بازار مصرفی برخوردارند. بنابراین، تاکید آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات در بازارهای صنعتی بیشتر حول محور اطلاعات فنی و واقعی است.

در حالت کلی می‌­توان ادعا کرد که امر ترفیع فروش در بازارهای صنعتی، بیشتر از طریق نمایشگاه­‌های تجاری و کاتالوگ­‌های صنعتی، صورت می‌گیرد. در امر توزیع از طریق کانال­‌های توزیع نیز باید گفت که در بازارهای صنعتی، لایه­‌های کمتری از واسطه ها وجود دارد و به این خاطر که تأخیر در سفارش‌­ها می‌­تواند باعث توقف و تعطیلی خط تولید یک مشتری شود، توزیع فیزیکی در این بازارها، مسئله‌ای بسیار حائز اهمیت و قابل توجه است.

مطالعه بیشتر: بازاریابی اجتماعی و تأثیر آن بر جذب مشتری

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *