تعاریف رهبری و رابطه آن با قدرت
۱۴۰۰/۰۳/۲۶ ۱۴۰۰-۰۳-۲۶ ۵:۵۸تعاریف رهبری و رابطه آن با قدرت
تعاریف رهبری و رابطه آن با قدرت
رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و گروهی ایفا میکند عنوان بسیار مشهوری در مبحث مدیریت است. پیش از جنگ جهانی اول با رشد و پیشرفت دانش روانشناسی مدیران امیدوار شدند که این دانش میتواند آنها را یاری دهد تا بتوانند تمام امکانات بالقوه کارکنان خود را به فعلیت برسانند. از این جهت روانشناسی کاربردی در این زمان مورد توجه قرار گرفت و از نظریهها و یافتههای روانشناسان در انتخاب و انتصاب افراد خصوصاً در نیروهای نظامی استفاده بهعمل آمد.
اما پس از جنگ جهانی دوم نهضتهای آزادیخواهی، لیبرالیسم، رفاه اقتصادی و آموزش موجب گردید کارکنان صنایع از طریق حرکتهای جمعی و با کمک اتحادیهها بتوانند نظام کار را تعدیل نموده و اعمال بسیاری از تنبیهات را مشکل یا غیرممکن سازند. این تغییرات به وجود آمده کار مدیران را دشوارتر کرده بود. بدین معنی که ترس از اخراج و محرومیت کاهش یافت و تاثیر عمده تشویقهای مادی رنگ باخت. این وضعیت ضرورت مطالعه و پژوهش رهبری و رهبری سازمانی را بیش از پیش مطرح نمود، زیرا یکی از راهحلهای پراهمیت و شگفتانگیز انگیزش کارکنان، استفاده از رهبری اثربخش است.
دیدگاههای مختلف در تعریف رهبری
در تعریف رهبری دیدگاههای بسیار متنوعی ارائه شده است بهطوریکه استاد گدیل در تعریف رهبری میگوید شمار تعاریف مختلف از رهبری به تعداد افرادی است که آنرا تعریف کردهاند. درادامه به برخی از مهمترین دیدگاهها در تعریف رهبری اشاره شده است.
تعریف رهبری از دیدگاه لائوتسه
لائوتسه یکی از حکمای چین و معاصر یا به تعبیری استاد کنفسیوس بوده و به مدت ۲۵۰۰ سال تاثیر بهسزایی بر تفکر چین و فلسفه غرب داشته است. در رهبری و مدیریت هم لائوتسه معتقد است موثرترین سبک رهبری این است که به جای کنترل کردن باید به مردم انگیزه داد.
تعریف رهبری از دیدگاه پیتر دراکر
پیتر دراکر را پدر مدیریت پس از دوران جنگ جهانی دوم نامیدهاند. از توصیههای وی برای رهبری این بوده که اولین نقش و وظیفه شما به عنوان یک رهبر این است که پر انرژی و مشتاق باشید و سپس کمک کنید که انرژی و اشتیاق دیگران هم مثل اعضای یک ارکستر هماهنگ شود.
تعریف رهبری از دیدگاه استیون کاوی
از دیدگاه استیون کاوی رهبری عبارتاستاز ارتباط و گفتگو با دیگران در مورد ارزشها، قوتها و پتانسیلهای آنها به نحوی که آنها را برای به فعلیت درآوردن این استعدادها و بکارگیری آنها در عمل، راهنمایی و ترغیب کند. از این رو رهبری یک موقعیت نیست یک انتخاب دوطرفه در سازمان بین رهبر و دنبالکنندگان است.
تعریف رهبری از دیدگاه وارن بنیس
از دیدگاه بنیس رهبری هنر و فضیلتی است که میتوان آنرا فراگرفت. وی رهبری را مبتنی بر سه اساس میداند:
- بلند پروازی
- شایستگی و مهارت
- منش، اخلاق و صداقت
از دید بنیس، درک عمیق رهبر از حوزهای از کسبوکار که رهبری افراد را در آن زمینه به دست گرفته، امری ضروری است.
تعریف رهبری از دیدگاه کوزس و پوزنر
رهبری خوب فرآیندی جهانی و قابل فهم است. اگرچه هر رهبری بک شخصیت منفرد است اما در عملکرد رهبری الگوهای مشترکی وجود دارند که قابل فراگیری هستند. بر اساس دیدگاه این دو استاد مدیریت دانشگاه کالیفرنیا، ۴ ویژگی اصلی رهبران عبارتنداز:
- صداقت و شفافیت
- شایستگی و صلاحیت
- نگاه رو به جلو
- الهام بخشی و اشتیاق آفرینی
چند نکته مهم در مفهوم رهبری؛ رهبری چه چیزهایی نیست!
- رهبری هیچ ارتباطی با ارشد بودن یا جایگاه فرد در سلسلهمراتب یک شرکت ندارد.
بسیاری از صحبتها در خصوص رهبری در یک شرکت، به مدیران ارشد سازمان ختم میشود. آنها فقط مدیر ارشد هستند. رهبری به خودی خود با رسیدن به یک سِمَت خاص اتفاق نمیافتد. ممکن است در چنین جایگاههایی این امکان برای شما فراهم آید، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که شما رهبری را به دست بگیرید.
- رهبری هیچ ارتباطی با عنوان شغلی ندارد.
مشابه نکتهی قبل، داشتن یک عنوان شغلی سطح بالا، بهخودی خود شما را به رهبر تبدیل نمیکند. شما برای رهبری نیازی به یک عنوان شغلی خاص ندارید. در حقیقت، میتوانید در دینداری، در همسایگی خود، در خانواده یک رهبر باشید بدون اینکه عنوانی را یدک بکشید.
- رهبری هیچ ارتباطی به ویژگیهای شخصی ندارد.
با گفتن کلمهی رهبر، بیشتر افراد به یاد یک شخصیت کاریزماتیک سلطهگر میافتند. ما معمولا چهرههای مطرح تاریخی نظیر ژنرال پتن یا لینکلن را به یاد میآوریم. اما رهبری یک صفت نیست. برای رسیدن به جایگاه رهبری نیازی به خصایص کاریزماتیک نیست و افرادی که کاریزما دارند خودبهخود رهبر نمیشوند.
- رهبری به معنای مدیریت نیست
این نکته بسیار مهم است. رهبری و مدیریت هممعنی یکدیگر نیستند. به یک مدیر خوب همیشه نیاز است. مدیران وظیفهی برنامهریزی، سنجش، نظارت، هماهنگی، حل مسائل، استخدام، اخراج و خیلی کارهای دیگر را عهدهدار هستند. معمولا، مدیران به ادارهی امور میپردازند اما رهبران افراد را رهبری میکنند.
مطالعه بیشتر: تفاوت مدیریت و رهبری چیست؟
پس تعریف رهبری چیست؟
رهبری را هنر نفوذ و تغییر دیگران نام نهادهاند؛ به تعبیر دیگر،«رهبری، اثرگذاری یک فرد بر مجموعهای از افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک است».
رابطه قدرت و رهبری
همانطور که در تعریف رهبری ملاحظه شد، رهبری مستلزم نفوذ کردن و تأثیر گذاردن بر افراد است و مدیر در نقش رهبر کسی است که بتواند بر افراد تحت سرپرستی خود نافذ و موثر باشد و به عبارت دیگر زیردستان نفوذ و قدرت او را بپذیرند. اصولاً قدرت عبارت است از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت است از اعمالی که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میگردد. به این ترتیب قدرت و نفوذ با یکدیگر در آمیختهاند و مسئله رهبری با هر دوی آنها در ارتباط است؛ چراکه رهبری با نفوذ بر دیگران تحقق مییابد و نفوذ نیز از قدرت سرچشمه میگیرد.
هرچه مدیر به منابع قدرت بیشتر تجهیز گردد میتواند بر کارکنان نفوذ بیشتری داشته و در انجام وظیفه رهبری و هدایت خود موفقتر باشد.
قدرت دارای منشأ و سرچشمههای متفاوتی است و به رهبران و مدیران این توانایی را میدهد که با نفوذ در دیگران آنها را هدایت کنند. دانشمندان علوم اجتماعی منشأ و جایگاه قدرت را در سازمان از زاویههای گوناگون بررسی کردهاند و نظرات متفاوتی ارائه نمودهاند. از مجموع این نظرات میتوان منشأ قدرت را به صورت زیر طبقهبندی کرد:
- قدرت پاداش و تشویق
- قدرت قانونی
- قدرت شخصی
- قدرت مرجعیت
- قدرت تخصص
- قدرت اجبار و تنبیه
- قدرت اطلاعاتی
- قدرت ارتباطی
- قدرت سنتی
- قدرت هنجاری و اخلاقی
هرکدام ازاینگونههای قدرت، ظرفیت رهبری را برای تأثیر بر ادراکات و ارزشها یا رفتارهای دیگران افزایش میدهند و ابزارهایی هستند که رهبران برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره میبرند. البته از دید برخی صاحبنظران، قدرت توانایی ذاتی نیست که رهبران بر دیگران تحمیل میکنند، بلکه برعکس از طریق رابطه با دیگران ایجاد میشود و رهبران و پیروان بهطور جمعی از آن برای تحقق اهداف جمعی خود، بهره میبرند.
«قدرت مقام» و «قدرت شخصی» دو گونه اصلی قدرت در سازمانها هستند. قدرت مقام قدرتی است که شخص از یک مقام بهخصوص در یک سیستم رسمی سازمانی به دست میآورد. معاونان، روسا یا سرپرستان واحدهای مختلف، به سبب مقامشان، قدرت بیشتری دارند.
قدرت شخصی، قدرتی است که رهبر از پیروان خود میگیرد؛ آنهم زمانیکه رفتار او مورد پذیرش پیروان قرار میگیرد. برخی مدیران برای اینکه زیردستان، آنها را الگوهای مناسبی برای خواستههای خود دریافتهاند دارای قدرت هستند و برخی دیگر هم به سبب اینکه آنها را صاحب صلاحیت و باملاحظه میدانند. در هر دو حالت، قدرت نسبت دادهشده به مدیران و رهبران به این بستگی دارد که چه اندازه در برقراری رابطه با دیگران موفق هستند؟
مطالعه بیشتر: ۷ روند نوظهور رهبری در سال ۲۰۲۱