شخصیت برند و نقش آن در جذب مصرف‌کننده

شخصیت برند
بازاریابی و فروش مقالات

شخصیت برند و نقش آن در جذب مصرف‌کننده

با یک شخصیت برند خاص، مصرف­‌کنندگان جذب برند خواهند شد و ترجیح و تمایل آن‌ها به برند در آینده توسعه خواهد یافت؛ به­‌علاوه، شرکت­‌ها می‌­توانند رابطۀ خوب خود با مشتریان را حفظ کنند.

طی سال­‌های اخیر، شخصیت برند، استراتژی مهمی بود که در کسب‌­وکارها مطرح شد. می‌­توان از شخصیت، برای تجزیه‌وتحلیل واکنش‌های مصرف­‌کنندگان به محصولات یا برندها استفاده کرد.  به همین دلیل کسب‌­وکارها می­‌توانند از طریق ایجاد شخصیت برند متمایز با مشتریان ارتباط برقرار کنند و به موفقیت دست یابند.

همخوانی و تجانس بین ویژگی‌­های شخصیتی مصرف‌­کننده و برند در فرآیند خرید، بر نگرش آن‌ها تأثیر می‌گذارد و حتی می‌تواند آن را بهبود بخشد . مصرف­‌کنندگان به ابعاد شخصیت برند به‌عنوان ارزش افزوده برند می­‌نگرند و شخصیت برند به ایجاد یک تصویر پایدار از برند در ذهن مشتری منجر می‌­شود که این امر بر رفتار مشتریان و نگرش آن‌ها در خصوص برند سازمان تأثیر می‌گذارد.

ایجاد یک شخصیت برند متمایز می‌تواند به افزایش ارزش برند منجر گردد. مصرف­‌کنندگان با ویژگی‌­های شخصیتی مختلف، ادراکات متفاوتی نسبت به شخصیت برندها دارند و یک برند موفق نیازمند ایجاد یک شخصیت برند مجزاست. شخصیت برند، نه تنها نقش مهمی بازی می­‌کند، بلکه تأثیر عمیقی بر عملکرد سازمان دارد.

مطالعه بیشتر: تحلیل رفتار مصرف‌کننده

ویژگی­‌های شخصیتی برند ارزش­‌های احساسی ایجاد می­‌کنند که می‌­تواند به اولویت‌های برند مصرف‌کنندگان کمک کنند اما مصرف­‌کنندگان اغلب تمایل به استفاده از برندهایی با شخصیت قوی دارند تا بتوانند با آن رابطه برقرار نموده و شخصیت خود را به نمایش بگذارند .

با یک شخصیت برند خاص، مصرف‌­کنندگان به برند جذب خواهند شد و ترجیح و تمایل آن‌ها به برند در آینده توسعه خواهد یافت. به‌علاوه، شرکت‌ها می­‌توانند رابطۀ خوب را با مشتریان حفظ کنند. به‌طورکلی، شخصیت برند از سه منبع نشأت می‌گیرد:

  1. وابستگی مشتریان به برند
  2. تصویری که شرکت یا سازمان تلاش دارد از خود در اذهان ایجاد کند.
  3. ویژگی­‌های محصول.

اگر با نگاهی ژرف به این سه منبع نگریسته شود، درک این نکته دشوار نخواهد بود که این سه منبع به‌­نوعی شکل‌­‌دهندۀ آگاهی مشتریان از برند است و تمامی این تلاش­‌ها در جهت حفظ ارتباط مستمر مشتری با بنگاه و برند است. گفتنی است که آگاهی از برند و وفاداری به برند هر دو از زیرشاخه­‌های ارزش ویژۀ برند  هستند.

تعبیر «برندها شبیه انسان‌ها هستند» اصطلاحی رایج در ادبیات بازاریابی است. در پی این قیاس این­‌گونه برداشت می‌­شود که شباهت برندها به انسان‌­ها تنها در نمای بیرونی و تصویرشان نیست؛ بلکه از لحاظ خصوصیات منحصربه‌فردشان نیز به هم شبیه هستند.

از طرفی مصرف­‌کنندگان اغلب با اعطای ویژگی‌های شخصیتی به برند برا‌ی آن­ها جنبه‌­ها‌ انسانی قائل می‌شوند و بازاریابان اغلب این ادراکات را با جایگاه­‌یابی برند ایجاد یا تقویت می­‌کنند. ویژگی شخصیتی برند معانی نمادین یا ارزش­‌های احساسی فراهم می­‌کند که می­‌توانند به اولویت‌های برند مصرف‌­کنندگان کمک کنند، اما مصرف‌­کنندگان اغلب تمایل به استفاده از برندهایی با شخصیت قوی دارند تا بتوانند با آن رابطه برقرار کنند و شخصیت خود را به نمایش بگذارند.

دو حقیقت متفاوت شخصیت برند را توصیف می‌کند: یکی به عنوان ورودی، یعنی آنچه که ما م­ی‌خواهیم مصرف­‌کنندگان فکر و احساس کنند و دیگری به‌عنوان خروجی، یعنی آنچه که مصرف‌کنندگان واقعاً به آن فکر کرده و آن را احساس می­‌کنند.

برای تعیین شخصیت، به‌طور گسترده­‌ای از مدل پنج بعدی کاستا و مک‌کری استفاده می‌گردد که عبارت‌است‌از:

۱-  روان رنجوری- ثبات احساسی: این بعد به توانایی فرد در تحمل محرک­‌های استرس و عوامل تنش‌­زا اشاره دارد. افراد دارای ثبات احساسی ایمن، دارای اعتمادبه‌نفس، استوار و آرام‌ هستند. واژگانی چون عصبی، پرتنش، بسیار حساس، دمدمی‌، عاطفی و آتشین مزاج صفاتی هستند که برای توصیف این بعد شخصیتی به‌کار برده می‌شوند.

۲- برون­‌گرایی: این بعد به راحت بودن فرد در روابط دلالت دارد. افراد برون­گرا اجتماعی، خوش‌­مشرب و قاطع­‌ هستند.

۳- گشودگی استقبال از تجربه: این بعد به علاقه و شیفتگی فرد به پدیده‌­ها و تجربیات جدید دلالت دارد. چنین افرادی خلاق، کنجکاو و حساس­ند.

۴- سازگاری: این بعد دلالت بر احترام به دیگران دارد. افراد سازگار دارای روحیه همکاری، صمیمی و قابل‌اعتماد هستند.

۵- وظیفه شناسی: این بعد به قابل اعتماد بودن افراد دلالت دارد. افراد باوجدان مسئولیت‌­پذیر، پایدار، ساختاریافته و قابل‌اطمینان­ هستند.

هویت برند

هویت برند نیز همان جوهره برند است. مهمترین و منحصر‌به‌فردترین خصوصیات برند، در هویت برند نمایان می­‌شود هویت برند، تعیین­‌کننده فردیت، آرمان‌­ها و اهداف، ارزش­‌ها و علائم شناسایس برند است. بخشس از هویت برند در جلوه‌­های ظاهری آن، نظیر رنگ و طرح برند، نمود پیدا می­‌کند. گرچه تعیین هویت بصری و ظاهری برند، یک گام ضروری و اولیه به شمار می‌آید، ولی تمام ابعاد هویت را پوشش نمی‌­دهد.

جوهره اصلی برند آن چیزی است که قرار است در آینده ترسیم شده و در ذهن مشتری نقش بندد. ظاهر آراسته و آنچه که به چشم می‌­آید، بیان هویت یک برند است. انتخاب نماد، مستلزم تعریف روشنی از معنایی برند است. یک برند برای آن­که قدرتمند باشد، وظیفه دارد نسبت به هویت خود وفادار بماند. برای هویت برند ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است که عبارتند از:

  • اجزای ظاهری و گرافیکی برند
  • شخصیت برند
  • ارتباط برند با مخاطبین
  • فرهنگ
  • کیفیت و سایر عوامل

برندها قادرند طبقات اجتماعی مثبت، جذاب و معناداری را به نمایش بگذارند که مشتریان تمایل دارند هویت خود را با آن‌ها بشناسانند. همچنین آن‌ها حامل معانی نمادین بسیاری هستند، لذا می­‌توانند به مشتریان در دستیابی به اهداف اساسی هویتی­‌شان کمک کنند.

محبوبیت برند

محبوبیت برند عبارت است از میزان علاقه‌­ای که مصرف­‌کننده نسبت به محصولات یک برند در قیاس با دیگر رقبا بروز می‌دهد. بر اساس مطالعات صورت گرفته، ثابت شده است که هر آنچه یک برند در بلندمدت از محبوبیت بالاتری برخوردار باشد، سود بیشتری نیز عاید ذینفعان آن خواهد شد.

مطالعه رﻓﺘﺎر و واکنشﻫﺎی ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه، ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎیی را در ﺑﺮﻣیﮔﻴﺮد ﻛﻪ در آن اﻓﺮاد ﻳﺎ ﮔﺮوهﻫﺎ از ﻛﺎﻻ، ﺧﺪﻣﺎت ﻳﺎ اﻳﺪهﻫﺎ ﺑﻪ­ﻣﻨﻈﻮر اﻳﺠﺎد رﺿﺎﻳﺖ و ﺗأﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎ و ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده می‌کنند ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ­ﻫﺎی ﻓﻴﺰﻳکی، اﺣﺴﺎسی و ذﻫﻨﻲ را ﺷﺎﻣﻞ می‌­ﺷﻮد ﻛﻪ اﻓﺮاد ﻫﻨﮕﺎم اﻧﺘﺨﺎب، ﺧﺮﻳﺪ، اﺳﺘﻔﺎده، دور اﻧﺪاﺧﺘﻦ ﻛﺎﻻ و ﺧﺪﻣﺎت  درﺟﻬﺖ ارﺿﺎی ﻧﻴﺎزﻫﺎ و ﺧﻮاﺳﺘﻪ­ﻫﺎی ﺧﻮد اﻧﺠﺎم می‌دﻫﻨﺪ.

در ﺧﺼﻮص ﺗﺎﺛﻴﺮ ارزش وﻳﮋه ﺑﺮﻧﺪ ﺑﺮ پاسخ‌ها و واﻛﻨﺶ­ﻫﺎی ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪﮔﺎن، ﭼﻬﺎر ﭘﺎﺳﺦ رﻓﺘﺎری از ﺳﻮی ﻣﺼﺮف­ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در ﻧﻈﺮ ﮔﺮفته می‌­شود:

۱- ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﭘﺮداﺧﺖ

۲- ﻗﻴﻤﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺮﻧﺪ

۳- اﻧﺘﺨﺎب و ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺑﺮﻧﺪ

۴- ﻗﺼﺪ و ﺧﺮﻳﺪ ﺑﺮﻧﺪ

هرچقدر یک ﺑﺮﻧﺪ از ارزش و اﻋﺘﺒﺎر ﺑﻴﺸﺘﺮی ﻧﺰد ﻣﺼﺮف­ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﻗﻴﻤتی آن­ها را کاهش داده، آن­ها را وﻓﺎدار ﻧﮕﻪ می‌دارد و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺧﺮﻳﺪ آن ﺑﺮﻧﺪ را در آن­ها تداوم می‌بخشد؛ لذا می‌­توان نتیجه گرفت ﻛﻪ ﺗﺮﺟﻴﺢ و اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺮﻧﺪ، ﺑﻪ­ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺮ ﻗﺼﺪ و ﻧﻴت ﺧﺮﻳﺪ ﺗأﺛﻴﺮ می‌گذارد.

ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺪ ﺑﺎ ارزش ﺳﺒﺐ می­ﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺼﺮف­ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن، ﮔﺴﺘﺮش و ﺗﻌﻤﻴﻢ آن را ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت دﻳﮕﺮ راﺣﺖ­ﺗﺮ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ. بنابراین در ﺷﺮاﻳطی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺮﻧﺪ می‌­تواﻧﺪ موجب اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﻬﻢ ﺑﺎزار ﻣﺤﺼﻮل ﺟﺪﻳﺪ ﺷﻮد ﻛﻪ از ارزش و اﻋﺘﺒﺎر ﺑﺎﻻیی ﻧﺰد ﻣﺼﺮف­‌کننده برخوردار باشد؛  درنتیجه مصرف‌کننده ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﭘﺮداﺧﺖ ﭘﻮل ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﺮای آن ﺑﺮﻧﺪ خواهد بود.

ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺪ ﻗﻮی و ﺑﺎ ارزش می‌ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺳﺎزﻣﺎن و دﺳﺘﻴﺎﺑی ﺑﻪ اﻫﺪاف ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ تأثیر ﻣﺜﺒﺖ بگذارد. آﮔﺎﻫﻲ از ﺑﺮﻧﺪ اوﻟﻴﻦ ﮔﺎم ﺑﺮای اﻳﺠﺎد ارزش وﻳﮋه ﺑﺮﻧﺪ است؛ در واﻗﻊ آﮔﺎهی از ﺑﺮﻧﺪ، ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪﮔﺎن را ﺑﻪ ﺳﻮی ﻧﮕﺮشﻫﺎیی ﭼﻮن ﺗﺪاعی ﺑﺮﻧﺪ و ﻛﻴﻔﻴﺖ درک ﺷﺪه از آن راﻫﻨﻤﺎیی می‌کند در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻳﺠﺎد وفاداری به برند می‌­شود.

ﺑﺮﻧﺪﻫﺎ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ­ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ارزﺷﻤﻨﺪﺗﺮﻳﻦ داراﻳﻲﻫﺎی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن درنظر گرفته میﺷﻮﻧﺪ. ایجاد ﺑﺮﻧﺪﻫﺎی ﻗﻮی و ﺿﺮورت ﺣﻀﻮر ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ در ذﻫﻦ ﻣﺸﺘﺮی اوﻟﻮﻳﺖ ﺑﺴﻴﺎری از ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎﺳﺖ چراکه ﺑﺎور ﻋﻤﻮمی به ﺑﺮﻧﺪﻫﺎی ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ می‌تواﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺰﻳﺖ رﻗﺎﺑتی ﺑﻴﻔﺰاﻳﺪ.

محبوبیت برند

اعتماد به برند

اعتماد نشان‌­دهنده یک وضعیت روانشناختی است و زمانی ایجاد می­شود که یک طرف به اعتبار طرف دیگر اطمینان داشته باشد. در خصوص برند، اعتماد یک متغیر کلیدی در توسعه و حفظ روابط بلندمدت مشتری با برند به­‌شمار می‌­رود و به‌­عنوان دروازه‌­ای برای کسب موفقیت و توسعه پایدار در بازار محسوب می‌­شود. برندهای موفق موجب افزایش اعتماد به محصولات و خدمات ناملموس می‌­شوند و مشتریان را قادر به تجسم و شناسایی بهتر محصولات و خدمات خود می‌سازند.

اعتماد به برند را می‌توان به­‌عنوان یک عامل کلیدی موفقیت در بازاریابی درنظر گرفت که یک جنبه از کیفیت ارتباطی تعیین­‌کننده میزان درک از کیفیت خدمات را نشان می‌دهد.

اعتماد به برند

اعتماد به برند دارای دو بعد متمایز است:

الف) قابلیت اطمینان به برند نشان‌­دهنده مجموعه‌­ای از خصیصه‌­های دارای شایستگی یا ماهیت فنی است و شامل توانایی و تمایل برای عمل به وعده‌­ها و برآوردن نیازهای مصرف­‌کننده است. انجام تعهدات برند بیانگر این است که بازار به مصرف­‌کننده در مورد اتفاقات رضایت­‌بخش آینده اطمینان می‌­دهد. برند از روش‌­های مثبتی برای ارضای نیازهای افراد استفاده می­‌کند. درنتیجه، نگرش مثبتی از برند در مصرف‌کنندگان ایجاد می‌­شود که تصمیم به خرید ­مجدد را به‌دنبال دارد.

ب) مقصود و اهداف برند نشان­‌دهنده امنیت عاطفی در برخی از افراد است که شامل نسبت دادن نیات خوب به برند در رابطه با منافع و رفاه مصرف­‌کنندگان است. این جنبه به توصیف باورهایی می‌پردازد که فراتر از شواهد موجود است. علی­رغم شرایط دشواری که در آینده درنتیجه مصرف محصول ممکن است به وجود آید افراد احساس می­‌کنند که عملکرد برند بر اساس مقاصد مطلوب و مثبت نسبت به رفاه و منافعشان موجب هدایت و یا ایجاد انگیزه می‌­شود.

اعتماد به برند می­‌تواند سبب افزایش فروش و سودآوری بیشتر از جمله سهم بازار بیشتر و تبلیغات کمتر برای فروش شود. این نتایج به مصرف­‌کننده در درک تفاوت میان برندهای مختلف کمک می­‌کند که بر انتخاب برند اثر می‌گذارد. به‌­علاوه اعتماد به برند منجر به وفاداری خرید و وفاداری نگرشی می­‌شود، برندهای مورد اعتماد، بیشتر خریداری شده و سطح بالایی از تعهد نگرشی را به‌دنبال دارند.

به‌عنوان نمونه، مک دونالد در ایجاد تصویری منحصر‌به‌فرد در میان مشتریان خود به عنوان یک رستوران قابل اعتماد موفق شد که غذاهای با کیفیت، خدمات خوب، نظافت، ارزش نهادن به مصرف‌کنندگان و آسایش آن‌ها را فراهم نماید.

برند به دو روش به ارزش شرکت می­‌افزاید: اولاً، مشتریان جدید را با توسعه و تمرکز آگاهی و شناخت جذب می‌­کند، سپس به مشتریان فعلی یادآوری می­‌کند تا درباره شرکت اندیشیده و این­کار را به‌طور مطلوبی انجام دهند؛ ثانیاً، مفهوم پیشبرد رابطه با برند معنا­دار می‌­شود.

برند را می­‌توان به‌­عنوان مکانیسمی جهت متعهد کردن خریدار و فروشنده در یک رابطه بلندمدت توصیف نموده و نقشی اساسی را برای آن در ایجاد این رابطه تعریف کرد. از این رو، برند می­‌تواند به‌­عنوان یک ابزار تدافعی بازاریابی به‌­منظور حفظ مشتریان فعلی و نیز به­‌عنوان یک ابزار تهاجمی بازاریابی برای جذب مشتریان جدید عمل کند.

برندهای قوی اعتماد مشتریان را نسبت به خرید ناملموس افزایش می‌­دهند و مشتریان را قادر می‌سازند تا محصولات ناملموس را بهتر تجسم کرده و درک کنند. آن‌ها ریسک ادراک شده مشتریان را در خریداری خدماتی که ارزیابی اولویت خریدشان دشوار است، کاهش می‌­دهند. یک برند قوی اساساً وعده رضایت آتی می­‌باشد که ترکیبی است از آنچه که شرکت درباره برند می­‌گوید، آنچه که دیگران درباره آن می­‌گویند و اینکه چگونه شرکت به ارائه محصولات می­‌پردازد و همه­‌ی این­‌ها از دیدگاه مشتری در نظر گرفته می‌شود.

در عصر اقتصاد مبتنی­ بر دانش، فعالیت­‌های ارزش­‌آفرین سازمان‌­ها فقط متکی بر دارایی‌­های مشهود آنان نیست، بلکه توانمندسازی سازمان‌­ها در بکارگیری دارایی‌­های نامشهود، قدرت اصلی ارزش‌­آفرینی آن‌ها را شکل می‌­دهد.

براساس یک تحقیق، ۸۰ درصد دارایی­‌های شرکت­‌های بزرگ جهان و شرکت‌های اقتصادی را دارایی‌های نامشهود و ارزش‌­های معنوی تشکیل می‌­دهند. یکی از مهمترین دارایی‌­های نامشهود شرکت‌­ها برندها و محتوای تجاری آن‌ها است که شامل نام و نشانی تجاری محصولات و نام و نشان تجاری شرکت می‌­باشد.

در بازاریابی برندها اغلب نقطه شروع، تمایز بین محصولات و خدمات ارائه شده و محصولات و خدمات در حال رقابت در بازار هستند، به‌­طوری­‌که این امر در موفقیت سازمان‌ها نقش حیاتی دارد. امروزه برند یا نام تجاری سرمایه بسیاری از کسب­‌وکارها محسوب می‌­شود.

برند یک حرکت ذهنی و روحی است که می‌‌­بایست در ذهن مصرف­‌کنندگان، خریداران و کارکنان قرار گیرد. یک برند قوی به شرکت کمک می‌کند تا خود را در بازار متمایز سازد و بیان نماید که چرا محصولات و یا خدماتش توانایی برآوردن نیازهای مشتریان را به‌­صورت منحصربه‌­فرد دارد. برندها برای محصولات مصرفی، سازمان‌­ها و حتی مردم نیز به کار می‌­روند.

یک برند در بردانده کلیه تضمین‌­های سمبلیک و نمادین تولیدکننده و نیز تمام اطلاعاتی است که به شرکت، محصول و یا یک خدمت مربوط می­‌شود. به‌­طور کلی می‌­توان برند را به سه بخش تقسیم‌­بندی کرد:

  1. نشانه
  2. سمبل
  3. آرم

که همه  منحصربه‌فرد هستند. البته هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات است. برند، علاو­ه‌­براین‌­که سهم بازار را تحت سلطه خود نگه می‌­دارد، برای رشد کسب‌وکار هم راه‌کارهایی را مطرح می­‌کند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ می‌نماید و ارزش خود را نزد ذینفعان مجموعه نیز ارتقاء می­‌بخشد.

یک برند، با افزودن ابعاد گوناگون به محصول یا خدمت می‌تواند آن را از سایرین متمایز نماید. این تمایزها می­‌تواند کارکردی منطقی یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشند. برای مدت­‌های مدید برندها صرفاً بخشی از کالای فیزیکی بودند که اغلب تعاریف مرتبط با آن در چندین دهه اشاره به لفظ یا نام و یا یک نشان داشته است. امروزه اما برندها فراتر از آن هستند؛ یک برند مجموعه‌­ای از انتظارات را نشان می­‌دهد و به اعتماد و ثبات اشاره دارد.

انتظارات نیز شامل مجموعه‌­ای از مشخصاتی است که مصرف‌کنندگان به‌دنبال آن‌ها هستند تا نیازهایشان را برآورده سازند. ممکن است این مشخصات مبنایی واقعی یا غیرواقعی، عقلایی یا احساسی، ملموس یا ناملموس داشته باشند. عموماً مشتریان به خود محصول یا خدمت توجهی ندارند، بلکه به برند و ویژگی‌های آن  توجه می­‌کنند.

رابطه مشتریان با برند و ویژگی­‌های آن بر پایه ادراکات مشتریان است، که کاملاً ذهنی است. مسلماً ادراکات برند، دقیق یا نادقیق، اساس فرآیند تصمیم­‌گیری مصرف‌­کننده است. برندی که دائما با استانداردهای کیفیتی بالا و نقص و ایراد اندک درک می­‌شود، نمایانگر برندی قوی و ارزشمند است.

برندهای قوی در جهان هر کدام جایگاه خاصی را در ذهن مصرف‌­کنندگان دارند، از این جهت برندهایی منحصربه‌فرد محسوب می‌­شوند که تقریباً در تمامی دنیا، در ذهن همه افراد جایگاه ثابتی داشته باشند. ایجاد ارزش برند در بسیاری از شرکت­‌ها امروزه از مهمترین اولویت‌هاست.

برند، منشأ محصول را به مشتری نشان داده و از مشتری و تولیدکننده در مقابل رقبایی که در تلاش برای ارائه محصولات مشابه هستند، محافظت می­‌کند. برندها می‌­توانند بستری برای مصرف­‌کنندگان فراهم کنند تا کالاها و خدمات را شناسایی کرده و با آن‌ها پیوند برقرار نمایند.

موفقیت برند در طول زمان بر اساس شمار مشتریانی که یک‌بار محصول را خریداری کرده‌­اند نیست، بلکه براساس شمار مشتریانی است که خریداران دائمی برند هستند. این امر به وضوح اهمیت و تاکید بر مقوله وفاداری مشتریان را به شرکت‌­ها نشان می‌­دهد. هنگامی که برند در ذهن مشتریان معانی مثبت، برجسته و انحصاری ایجاد کند، آن‌ها را به مشتریانی مقاوم تبدیل می­‌کند که حاضر به تغییر یا تعویض برند خود نیستند.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *