شیوه صحیح ایجاد یک سازمان یادگیرنده
۱۴۰۰/۰۷/۰۴ ۱۴۰۰-۰۷-۰۴ ۸:۳۰شیوه صحیح ایجاد یک سازمان یادگیرنده
شیوه صحیح ایجاد یک سازمان یادگیرنده
کسبوکار دنیای پیچیدهای دارد و رویکرد سنتی برای انجام تجارت بر سر دوراهی قرار گرفته است. رضایت کارکنان، قدرت شرکتها و رقابت سالم غالباً مورد بررسی قرار میگیرند.
بسیاری از مشکلاتی که امروزه سازمانها با آنها روبرو هستند به روشهای یادگیری آنها مربوط میشود که شامل توانایی آنها برای تغییر و رویارویی با چالشهای رقابتی است.
یادگیری سازمانی کلید بقای هر سازمان در این فضای دشوار بهشمار میرود. در این فضا، کارکنان در قدرت تصمیمگیری و مسئولیتپذیری شرکت سهیم هستند.
یادگیری سازمانی به کسبوکارها کمک میکند تا خود را با عدم قطعیتهای محیطی انطباق دهند و از اشتباهات گذشته درس بگیرند.
علاوه بر اینها، یادگیری سازمانی بهرهوری عملیاتی کارکنان را بهدنبال دارد که البته با نوعی عدم قطعیت همراه است. بسیاری از سازمانها تلاش میکنند اصول یادگیری سازمانی را در عملیات روزانه خود بهکار گیرند.
امروزه مدیران غالباً رویکردی را در مورد شیوههای یادگیری اتخاذ میکنند که مبتنی بر شواهد است. بعلاوه روشهای مرتبطی را مدنظر قرار میدهند که معمولاً برای اعمال اصول سازمان به آنها نیاز دارند.
منظور از سازمان یادگیرنده چیست؟
در گذشته سازمانها محیطهای پایداری داشتند و رخدادهای آینده معمولاً قابل پیشبینی بود، بهطوریکه مدیران به راحتی میتوانستند برای آینده سازمان برنامهریزی کنند. اما امروز همه چیز فرق کرده است محیطهای سازمانی دائماً در حال تغییر هستند. بعلاوه تغییرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژیکی بهسرعت سازمانها را تحت تأثیر قرار میدهند.
«پیتر سِنگه» در کتاب خود تحت عنوان «فرمان پنجم: خلق سازمان یادگیرنده»، این سازمانها را اینگونه تعریف میکند:
«… تشویق یادگیری سازگار و مولد، تشویق کارکنان خود به تفکر خارج از چارچوب و همکاری با سایر کارکنان برای یافتن بهترین پاسخ برای هر مشکلی …»
سازمانهای یادگیرنده باید به فشارهای کنونی واکنش نشان دهند. این واکنش میتواند در ایجاد رقابتی سالم سودمند باشد.
اصول/ فرهنگ سازمانهای یادگیرنده
فرهنگ یک سازمان یادگیرنده دارای ۵ اصل زیر است:
تفکر سیستمی
تفکر سیستمی به جای تمرکز بر مسائل فردی، فرآیند مشاهده کل سیستم را منعکس میکند. مدیران باید درک کنند که هر عمل و نتیجه آن با دیگری مرتبط است. وقتی این ارتباط درک شود مدیران قادر خواهند بود علت و معلول را تعیین کنند.
مهارتهای فردی
مهارت فردی زمانی به وجود میآید که فرد بینش واضحی از یک هدف، همراه با شناخت دقیق از واقعیت داشته باشد. شکاف بین چشمانداز و واقعیت موجب میشود که کارمند تمام فعالیتهای مرتبط لازم را برای تحقق چشمانداز انجام دهد.
وقتی افراد به ناتوانی خود اعتقاد داشته باشند، از درک چشمانداز خود باز میمانند. به همین دلیل، باید ضمیر ناخودآگاه را برای مقابله با استرس و مشکلات موجود در واقعیت آموزش دهند.
الگوهای ذهنی
به گفته پیتر سنگه، کارکنان باید ارزشهای شرکت و آنچه که کسبوکار دارد را شناسایی کنند.
داشتن درک صحیح از آنچه هستیم به ما این امکان را میدهد که تجسم کنیم کجا برویم و چگونه توسعه بیشتری پیدا کنیم. سازمان باید در پذیرش تغییرات الگوهای ذهنی جدید و تصویر جدید از شرکت انعطافپذیر باشد.
موفق ترین سازمانها آنهایی هستند که میتوانند یاد بگیرند و با الگوهای جدید سازگار شوند.
ایجاد چشمانداز مشترک
در سازمانهای یادگیرنده، چشمانداز باید از طریق تعامل با کارکنان شرکت ایجاد شود. تنها راه ایجاد چشمانداز مشترک، سازش میان سازمان و کارکنان است. کارکنانی که از دیدگاه یکسانی برخوردار نیستند ممکن است کمک چندانی به سازمان نکنند.
یادگیری تیمی
برای دستیابی به پویایی تیمی با عملکردی عالی، یادگیری تیمی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای نیروی کار بسیار مهم است که بجای قلمداد کردن همکارانشان بهعنوان رقیب، آنها را بهعنوان اعضای تیم درنظر بگیرد. این اولین گام برای ایجاد گفتگوهایی است که در آن افراد جرئت میکنند آسیبپذیر باشند و شخصیت واقعی خود را نشان دهند. محیط کار باید آنقدر امن باشد که اشتباهات صادقانه بخشیده شوند. در غیراینصورت، هیچ آموزشی را نمیتوان تجربه کرد.
در این اصل، همافزایی بسیار مهم است. تمام اعضای یک سازمان یادگیرنده اهداف و نتایج کلی را مورد بررسی دقیق قرار میدهند.
آنها از طریق یک مخزن دانش مشترک که باهم تشریکمساعی دارند؛ این مخزن شامل موارد زیر است:
- یک پورتال آموزشی آنلاین
- لینکهایی که توسط مقامات به اشتراک گذاشته میشود
- محتوای تولیدشده توسط کارکنان که آنها را با همکاران خود به اشتراک میگذارند
مطالعه بیشتر: فرهنگ سازمانی چیست؟
مزایای ایجاد سازمانهای یادگیرنده
سازمانها میتوانند به کارکنان خود کمک کنند تا فرهنگ یادگیری را رشد و توسعه دهند که مزایای زیر را به دنبال دارد:
- بهبود نوآوری
سازمانها میتوانند فضای مناسبی را برای حمایت از نوآوری ایجاد کنند. عواملی مانند فرهنگ و استعداد به این شرایط مخرب کمک میکند.
گوگل نمونهای از نوآوری است. فرهنگ آن گشودگی نسبت به ایدههای جدید است. کارکنان این ایدهها را یاد میگیرند، مطرح میکنند و آنها را کشف میکنند.
کافههای گوگل بهگونهای طراحی شدهاند که موجب ایجاد تعامل میان کارکنان در محل کار و بازی میشوند. محیط آرام، زمان را برای تأمل و فضایی برای همکاری بین تیمی ایجاد میکند.
همچنین کارکنان گوگل مجاز به ارسال مستقیم ایمیل به مدیران ارشد در تمام سطوح هستند.
مطالعه بیشتر: ۱۰ تمایز فرهنگ سازمانی گوگل
نوآوری کارکنان را قادر میسازد تا در جهت دستیابی به یک هدف مشترک تلاش کنند و از یکدیگر بیاموزند.
- مدیریت بهتر تیم
فرهنگ دانایی به کارکنان در ارتقاء مهارت و به اشتراکگذاری دانش کمک میکند. این فرهنگ بهطورکلی، یک فرهنگ یادگیری متمرکز بر بهرهوری و پشتیبانی میانسازمانی است.
پیتر سِنگه سازمانهای یادگیرنده را بهعنوان مکانهایی تعریف میکند که در آن «افراد پیوسته میآموزند چگونه با یکدیگر یاد بگیرند». مالکیت مشترک هر فعالیتی به معنای پاسخگویی مشترک در خصوص نتایج آن است.
سازمانهای یادگیرنده محیطهایی کمکی هستند که در آن کارکنان بهطور مشترک موارد زیادی یاد میگیرند که از میان آنها میتوان به جنبههایی از عصر اطلاعات، اصول محیطهای کاری پایدار، سیستمهای فیزیکی سایبری و غیره اشاره کرد.
- رویکرد مشارکتی در حل مشکلات
ضربالمثل «پیروزی از آن فعالیتهای گروهی است» بهویژه در مورد سازمانهای یادگیرنده صدق میکند. اگرچه در این سازمانها هریک از اعضای تیم دیدگاه و نظرات منحصربهفردی دارند اما هدف مشترکی را دنبال میکنند.
کسبوکارها بجای برونسپاری راهحلها، میتوانند به تیمهای پرقدرت داخلی خود تکیه کنند. این امر صرفهجویی در زمان و کاهش هزینهها را درپی دارد.
- رهبری تحولآفرین
رهبری در توسعه یادگیری در سازمان مسئله بسیار مهمی است. یک رهبر وضعیت شرکت، کارکنان و مراحل گذار را میشناسد. تحول از همینجا آغاز میشود.
مدیران سازمانهای یادگیرنده به بسیاری از مهارتها در حوزه مدیریت کارکنان نیاز دارند؛ ازجمله الگوسازی رفتار یادگیری و ایجاد یک دیدگاه جمعی. بعلاوه آنها موظفاند کارکنان را برای مواجهه با چالشهای قریبالوقوع آماده سازند.
این مدیران باید در ابداع شیوههای یادگیری/رشد پیشتاز باشند. همچنین باید در ارائه آنها مشارکت داشته باشند. در غیر این صورت، کارکنان احساس میکنند که مدیران ارشد تعهدی نسبت به آنها ندارند.
مدیران باید شیوههای سیستم و مسیرهایی را که کارکنان میتوانند از آنها تقلید کنند را باهم انطباق دهند. درنتیجه، کارکنان با تغییرات ایجادشده احساس راحتی کرده و ایدههای ارزشمندی ارائه میدهند.
مطالعه بیشتر: ۷ سبک رایج رهبری و اهداف شکلگیری آنها
- ایجاد ارتباط بهتر
ارتباطات یکی از اولویتهای اصلی تغییرات موفق در سازمان یادگیرنده محسوب میشوند.
در یک سازمان سنتی، انتقال یک پیام مستلزم عبور از چندین لایه سازمانی است. جالب است که هر لایه قبل از ارسال پیام، تعصب خاص خود را در آن اعمال میکند. این حلقه ارتباطی در معرض سوءتعبیر قرار دارد.
جریان آزاد ایدهها یک مزیت رقابتی ایجاد میکند و به سازمان اجازه میدهد قوانین خود را بر این اساس تطبیق دهد. استفاده از روشهای چون آموزش، توسعه و آموزش کارکنان برای بیان بهتر اهداف است.
ارتباط مؤثر در یک سازمان یادگیرنده شامل این موارد است:
- فرآیند ارسال و دریافت اطلاعات.
- مدیریت عالی و اینکه چقدر سخنان آنها با اعمالشان مطابقت دارد.
- فیلترها که به کارکنان کمک میکند تا پیامهای خود را بهوضوح برای مخاطب موردنظر ارسال کنند.
چگونه میتوان به یک سازمان یادگیرنده تبدیل شد؟
- مفهوم
مفهوم سازمان یادگیرنده دربر دارنده یادگیری و بهبود است. همواره به دنبال راههایی برای افزایش تجربه یادگیری باشید.
یک سازمان یادگیرنده در فرآیند مدیریت دانش تخصص دارد که همین مسئله میتواند بر عملکرد کارکنان در همه سطوح تأثیر بگذارد.
کارکنان و مدیریت درصدد تقویت یادگیری و همکاری مرتبط با کار هستند؛ بنابراین کارکنان با ایدهها و دانش جدید سازگار میشوند.
بهطورکلی، کارکنان تجربیات جدید را مورد آزمایش قرار میدهند و از آنها برای بهبود سازمان استفاده میکنند.
- مدیریت
دستورالعملهای زیر به شما در مدیریت یک سازمان یادگیرنده کمک میکند:
تعهد به تغییر
سازمان یادگیرنده چشمانداز سازمانی شما را کاهش میدهد. این مسئله به ایجاد رویکردهای مختلف برای حل مشکلات کمک میکند. در طول مسیر باید دائماً سؤالاتی را با قالب «چه میشود… اگر…» از خود بپرسید.
رهبران سازمان باید تعهد خود را به چشماندازشان نشان دهند. آنها باید نگرش مثبتی نسبت به تغییر داشته باشند. در مواجهه با چالشهای جدید، میتوانند مشکلات موجود در محیط اطلاعاتی امروز را مدیریت کنند. همچنین، اتخاذ فناوریهای جدید و افزایش ارائه خدمات را مدنظر قرار دهند.
هدف، ایجاد ساختار مسطحی است که دانش را به اشتراک میگذارد
قالب سازمان سلسله مراتبیِ از بالا به پایین برای یک سازمان یادگیرنده مطلوب نیست؛ چراکه ماهیت بوروکراتیک آن از حل مشکلات جلوگیری و کرنش نسنجیده را ترویج میکند.
در مقابل، ساختار سازمانی مسطح خلاقیت و مشارکت میانسازمانی را تقویت میکند. همچنین از ارتباطات برای کمک به جریان دانش استفاده میکند.
ایجاد الگوهای ذهنی کاربردی بهمنظور حمایت از یادگیری و تعیین پاداش برای آن
ممکن است سازمانها علاوه بر برگزاری کلاسها، کارگاههای آموزشی و دورههای توسعه کارکنان برای یادگیری الگو، برنامهها یا فرآیندهای یادگیری فردی را نیز در دستور کار خود قرار دهند.
یک سازمان یادگیرنده برای حمایت از یادگیری و ترویج آن از نظام پاداشدهی استفاده میکند. هدف از ارزشیابی مناسب، ارج نهادن به کار تیمی است که به کسب مهارتهای جدید و توسعه فردی در جهت اهداف کمک میکند.
کارکنانی که پاداش دریافت میکنند بیشتر از فعالیتهای یادگیری استقبال کرده و از آنها حمایت میکنند.
- ارزیابی
معیارهای عملکردی که در یادگیری سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند شامل ابزارهای نظرسنجی است که برای درک توانایی یادگیری استفاده میشود. این اقدامات عبارتاند از:
- وضوح مأموریت و هدف.
- انتقال دانش
- تعهد رهبری
- ریسک و آزمایش
- کار تیمی
سخن پایانی
تبدیلشدن به یک سازمان یادگیرنده یکشبه اتفاق نمیافتد. تجدیدنظر در فرهنگ یادگیری و توسعه اندکی طول میکشد که مستلزم استفاده از کارشناسان خبره و ارائه فرصتهای لازم برای یادگیری است.
منبع: Quantic